آيتالله حاج شيخ محمّدجواد خراساني(ره) در سال 1331 ه .ق. در شهر مقدّس «مشهد» در خانواده علم و فقاهت ديده به جهان گشود. ایشان در کودکي به همراه پدر و مادر به بخش محوّلات از توابع «تربت حيدريّه» که موطن ييلاقي اجدادش بوده، ميرود. تقاضاي اهالي و اصرار آنان موجب ماندگاري پدر ايشان در آن ديار ميشود. مقدّمات را در همانجا، در محضر مرحوم پدر، فراميگيرد و براي ادامه تحصيل، مدّت کوتاهي به شهرستان «کاشمر» رفته و سپس راهي «حوزه علميه مشهد مقدّس» ميشود.
ایشان پس از مدّتي تحصيل و تدريس، خود را نيازمند حوزهاي بزرگتر، مانند «حوزه قم» که آن زمان با ورود آيت الله حائري(ره) رونق گرفته بود يا «حوزه نجف»، ميبيند و سرانجام پس از مدّتي ترديد، «نجف» را برميگزيند و براي کسب فيض به آن ديار مقدّس ميرود. در حوزه نجف، از محضر آيات عظام و استادان بزرگي همچون آقا ضياء عراقي، اصطهباناتي، سيّدمحمود شاهرودي، سيّدابوالحسن اصفهاني و سيّدحسين اصفهاني (داماد آقا سيّد ابوالحسن، معروف به آيت الله داماد) بهره ميبرد. با پشت کاري کممانند در مدّت کمتر از پنج سال، به مقام عالي اجتهاد دست مييابد؛ به گونهاي که خود را بينياز از حضور در درس استادان بزرگوار خويش ميبيند. به همین دلیل، به تحقيق و تدريس روي ميآورد و با تلاشي مضاعف، اين عرصه را ميپيمايد و در رديف فضلاي بنام حوزه نجف قرار ميگيرد. از طرف مرحوم آيت الله قمي که آن زمان در «حوزه کربلا» و به ساماندهي و اصلاح آن مشغول بود، براي تدريس دعوت ميشود و به آنجا ميرود. طولي نميکشد که مرحوم آيتالله اصفهاني، مرحوم آيتالله داماد را به «کربلا» ميفرستد تا ايشان را متقاعد کند که حوزه نجف بيشتر به وجود ايشان نيازمند است و بايد به نجف برگردد. بالأخره ايشان هم ميپذيرند و به نجف بازميگردند.
در نجف، مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني از ايشان دعوت ميکند در مجلسي که روزهاي پنجشنبه در منزل ايشان برگزار ميشد، به منبر بروند. با اينکه در نجف منبر رفتن جزو برنامه ايشان نبود. ولي به خاطر نسبتي که با مرحوم آقا بزرگ داشت (داماد خاله مادري) تقاضاي ايشان را ميپذيرد و مورد توجّه فضلا و علمایي که پاي منبر ايشان جمع بودند، قرار ميگيرد و خلاصه پس از هفت سال اقامت در نجف براي ديدار پدر و مادر و وابستگان، به همراه خانواده و به قصد بازگشتن به نجف، به «ايران» ميآيد. در اين بين ويزا و شناسنامهاش گم ميشود. پس از ديدار خانواده، براي بازگشت به نجف، به «تهران» ميآيد تا شايد بتواند وسيله بازگشت خود را فراهم سازد. پس از مدّتي تلاش، از اينکه بتواند برگردد، نااميد ميشود. سرانجام به تقاضاي شماري از متديّنان تهران و با تعهّد به اينکه زمينه کار تحقيق و تأليف را برايش فراهم سازند، در تهران، رحل اقامت ميافکند و تا آخر عمر (ربيع الاوّل 1397 ه .ق.) است که در راه تحقيق و تأليف و تبليغ، به تلاش ميپردازد.
بخشي مهمّي از آثار ايشان به زبان فارسي و مخاطب آن عامّه مردم هستند. در اين آثار در عين برخورداري از اتقان و استدلال، سعي ميشود به گونهاي نگاشته شود که براي عموم مردم قابل فهم باشد. نکتهاي که در مقدّمه برخی از کتابهاي فارسي خود، از جمله کتاب «مهدي منتظر»، نوعاً آن را یادآور شده، این است که: با اينکه مطالبي که براي موضوع آماده کرده بودم، بيش از اينها بود، ولي نظر به مفيد نبودن آن براي عموم، بنا را بر اختصار و مستندات را هم به کنار گذاشتم تا همگان بتوانند از آن بهره گيرند.
و امّا محتوای کتاب مهدي منتظر(ع)
مطالب این کتاب در پنج بخش ارائه شده است:
بخش اوّل: در خصوصیات شخص امام منتظَر(ع) و علامات مشخّصه او؛
بخش دوم: در خصوصیّات غیبت او، علّت و مدّت غیبت، احوال آن حضرت در زمان غیبت و آنچه از حوادث و وقایع دوران غیبت واقع میشود؛
بخش سوم: در علامات ظهور آن حضرت(ع)؛
بخش چهارم: در کیفیت ظهور، مراسم آن و آنچه در اوان ظهور انجام خواهند داد و مقدار، ملک و دولت او و آنچه در ایّام دولت خواهند کرد؛
بخش پنجم: در وظیفه و تکلیف پیش از ظهور و بعد از ظهور.
بخش اوّل، سخن از علامات امامت، علائم قائمیّت و نشانههایی که از جدّش پیغمبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) دارد، به میان آمده است.
در بخش دوم، توصیف خصوصیات دوران غیبت، تفکیک غیبت صغری و غیبت کبری و جمله احوال آن حضرت(ع) در زمان غیبت ذکر شده است.
بخش سوم به بیان علائم ظهور، از جمله علامات قبل از ظهور (قریبه، یکیدو سال قبل و سال ظهور) و حوادث و علاماتی که در اوان ظهور رخ میدهد، پرداخته است.
از موضوعات اصلی بخش چهارم، کیفیت ظهور، مقدّمات قیام و کیفیّت آن و مختصری از ویژگیهای دولت آنحضرت(ع) و سیره و روش و رفتار ایشان میباشد.
بخش پنجم به تفکیک تکالیف مردم در دو زمانِ ایّام غیبت و ظهور و در زمان حضور میپردازد و بحث صبر و انتظار و دعا برای تعجیل فرج مطرح میگردد.
و در آخر کتاب، فهرست آیات، نامها، گروهها و طوایف و قبایل، مکانها و مصادر و منابع تحقیق، ذکر شده و لازم به یادآوری است که پینوشتها (اسناد احادیث) در انتهای هر بخش آمده است.
در پایان یادآور میشود فهرستبندی کمنظیر این اثر آن را از آثار مشابه ممتاز کرده و مرجع خوبی را برای محقّقان رقم زده است.
منبع:موعود